هرچی آینه ی ترک خورده ی گوشه ی خونه رو زیر و رو میکنم هیچ اثری از بهبودی تو خودم نمیبینم ...چشام دیگه برق نمیزنه و یچیزی مثل یه هسته زرد الو گوشه گلوم گیر کرده که نه بالا میاد نه پایین میره
یه جور عجیبی توی این قسمت از زندگی گیر کردم ..اونقدر که حتی کتابامم نمیتونن نجاتم بدن ...چطوری قراره خوب بشم خودممم نمیدونم
کاش بابا زودتر بیاد که بغلم کنه :( دلم برایش تنگ شده
پینوشت :نظرای قشنگتونو خوندم ولی مجال تایید نیست قول میدم در نزدیک ترین زمان تاییدشون کنم :)
برچسب : نویسنده : fsotodehb بازدید : 23
توی بحرانی ترین شرایط زندگیمم هیچ وقت اینطوری نبودم حتی ۲۴ بهمن پارسال هم اینقدر حالم بد نبوده و اینقدر با مرگ فاصله نداشتم
کانال قبلیمو حذف کردم ...کاش میشد خودمو حذف کنم ...من نمیتونم وایستم و بجنگم دارم له میشم :(
و شاید توی این روزای سیاه تنها نکته سفیدش اونه که با حوصله به من و غر غرای تکراریم گوش میده و صبورانه بغلم میکنه مگه چی میمونه جز اینکه عشق نجات دهندس؟
و من زودتر امیدوارم خودمو نجات بدم :(
برچسب : نویسنده : fsotodehb بازدید : 22
برچسب : نویسنده : fsotodehb بازدید : 34
ما سایه سارهایی ابدی هستیم که تلالو اندیشه های پست گرفتار شدیم
ما همان پیچک های هرزیم سرد و نمور اما سبز ما خودمان دست خودمان را گرفتیم و قد کشیدیم
فصل به فصل از عشق و امید برای خودمان نوشتیم
اما ما بازهم پیچک بودیم تهی از هرچه که ملموس است
ما صدای امواج دریاییم که صخره هارا در آغوش میگیرند ما رقصان بردامن ساحل بوسه میزنیم آنگاه بخار میشویم و عروج میکنیم و این بالهایمان است که زمین را نوازش میکند ..ماهمه چیزیم و ماهیچ چیز نیستیم ما انسانیم وارث ابدی نسیان
برچسب : نویسنده : fsotodehb بازدید : 33
با عشق توست که میپیوندم
به خدا، زمین، تاریخ، زمان،
آب، برگ، به کودکان آنگاه که میخندند،
به نان، دریا، صدف، کشتی
به ستارهی شب آنگاه که دستبندش را به من میدهد،
به شعر که در آن خانه دارم و به زخم که در من لانه کرده.
تو سرزمین منی، تو به من هویت میدهی
آنکه تو را دوست ندارد، بیوطن است.
- نزار قبانیِ بینظیر ♥️ -
برچسب : نویسنده : fsotodehb بازدید : 133
برچسب : نویسنده : fsotodehb بازدید : 20
برچسب : نویسنده : fsotodehb بازدید : 21
به نظر شما چطوری میشه برای یک کتاب نوشت ؟
برچسب : نویسنده : fsotodehb بازدید : 33
بیا مثل پیچک درهم تنیده شویم و رشد کنیم
بزرگ و بزرگ تر شویم
آنقدر بزرگ که دستمان به ماه برسد
بنشینیم روی ماه و شعر ببافیم
بیا روی ویرانه های این دنیا خوشبختی را بنا کنیم
و در لاجوردی آسمان غرق شویم
تو خوب میدانی که درآغوش آسمان رازیست
بیا آن راز را در آغوش بگیریم
.بیا جهان را لبریز از شراب زندگی بکنیم
بیا،بیا تا عاشق بمانیم :)
برچسب : نویسنده : fsotodehb بازدید : 35
به نظر شما یک سرخپوست خیال پرداز کتابخوار بهم میاد یا ملکه ی سرزمین پرتقال ها
:/
خودم با اولی احساس راحتی میکنم ولی دومی ام قشنگه
برچسب : نویسنده : fsotodehb بازدید : 12